چه بارونی میاد هر روز هر روز تو دامغان. خدا رو شکر.
دیروز گل غلتان پسرک بود. نمیدونم چرا جدیدا خوشم میاد محمد جوادو پسرک صدا کنم : دی
پسرکمون بزرگ شده کاراش داره بامزه میشه. من رو هم داره کم کم میشناسه. دست و پا میزنه بیاد بغلم. شلوغی رو دوست نداره. خیلی هم نازی و لوس شده:/
دلم میخام درسته قورتش بدم این پسرک شیطونو. اصلا شیطونی از چشماش میباره.
اینجا هرازگاهی ازش مینویسم که بعدا بزرگ شد پیجمو باز کنم نشونش بدم.^_^
پنحشنبه عروسی دوستمه. امیدوارم که خوشبخت بشه.
درباره این سایت